سه دندونی شدم
امروز صبح که از خواب پا شدم مامانیم کشف کرد که یه دندون بالام یه کوشولو اومده بیرون و کلی خوشحال شد. بازم دست مادرجونم درد می کنه.آخه یه روز در میون میره پانسمانشو عوض میکنه و بر که میگرده حالش خوب نیست دیگه. نمیدونم تا کی باید درد بکشه. آخه مادرجونم نمیتونه منو بغل کنه و کلی غصه میخوره. ...
نویسنده :
مامان آریان
11:32
خونه مادرجون
این روزا من و مامانم میریم خونه مادرجون و بهش کمک می کنیم و آخر شب برمیگردیم خونه منم تا میتونم سواستفاده میکنم و همه جا رو بهم میریزم.اخه من همه چی رو میگیرم و می ایستم حالا یاد گرفتم یه چند قدمی هم راه میرم البته با کمک وسایل.هر از گاهی هم زمین میخورم. مثلا دو شب پیش نصفه شب مامانم بیدار شد و دید من نیستم.بعد که دقت کرد دید من بابام و گرفتم و ایستادم دارم اطرافم و بررسی میکنم. وقتی هم که شیر میخوام مامانمو هل میدم که دراز بکشه و به من شیر بده . هر روز هم با پدرجونم میرم بیرون که دلم وا شه.مثلا میرم آب بازی اینطوری: ...
نویسنده :
مامان آریان
0:43
درددلهای مامانی
آریان عزیزم به خاطر اینکه امروز باهات بدرفتاری کردم مامانی رو ببخش آخه مامانی امروز حوصله نداشت و تو هم تا جایی که در توانت بود اذیتش کردی.اصلا مراعات مامانیتو نکردی. امروز مادرجونت برای چهارمین بار در عرض دو سال دستشو عمل کرد و حالش خوب نبود.شش ماه هم از عمل قبلیش نمیگذره آخه.واسه همینم امروز خیلی ناراحت بودم اما حالا که باهاش حرف زدم یه خورده آروم تر شدم. تو دعا کن مادرجونت زود زود خوب بشه خدایا همه ی مامان های مهربون رو صحیح و سالم نگه دار همین طور مادر عزیز منو درسکوتی که دلت دست دعا باز نمود &n...
نویسنده :
مامان آریان
23:58
مادرجون
آریان جون مامان امروز حال مادرجونت خیلی خوب نبود.دکتر از عملش راضی نبوده.حالا باید منتظر جواب پاتولوژی باشیم.امیدوارم این قضیه ختم به خیر شه. نمیدونم چرا همه مشکلات باهم میاد سراغ آدم خداجونم امروز هرآنچه به من میدهی در حد ظرفیتم عطا کن ...
نویسنده :
مامان آریان
23:15
حرفای قشنگ
چه زیباست هنگامی که در اوج نشاط و بی نیازی هستی دست به دعا برداری افسوس که جوانی المثنی ندارد... همیشه آخر هر چیز خوب میشود.اگر نشد بدان هنوز آخرش نرسیده در بین تمام مردم تنها عقل است که به عدالت تقسیم شده،زیرا هر کس فکر میکند به اندازه کافی عاقل است درد را از هر طرف که نوشتم،درد بود سرنوشت را نتوان از سر نوشت ...
نویسنده :
مامان آریان
1:47
دیروز....امروز....فردا....
تجربه از دیروز ، استفاده از امروز ، امید به فردا ولی ما با سه جمله دیگر زندگیمان را تباه می کنیم: حسرت دیروز اتلاف امروز ترس از فردا
نویسنده :
مامان آریان
0:45
چند تا عکس
من دارم با آهنگ موبایل مامانی همخوونی میکنم منم همراش میخونم ...
نویسنده :
مامان آریان
1:35
ایستادم
من هرچی که دم دستم رسید رو میگیرم و بلند میشیم اینطوری ...
نویسنده :
مامان آریان
1:23
دندونامو ببینید
این عکس فقط برای نشون دادن دندونامه و منظور خاص دیگه ای ندارم. راستی این رورورک هم مال دخترخالم پریاست وقتی خونشون بودم قرض گرفتم ازش ...
نویسنده :
مامان آریان
0:55